18ماهگی فندوق خان
سلام به قند عسلم 18ماهگیت مبارک گل پسرم
بالاخره امروز صبح بعداز یک هفته معطلی گل پسری واکسن زد . امان از دست این واکسن که از روز تولددست بر دار این نی نی گولوها نیست اما امروز تا وقت مدرسه رفتن از دستش راحت شدی
واما اندر احوالات امروز ما :دیشب که من اصلا خوابم نبرد امروز صبح بابایی سر کار نرفت و از یه هفته قبل هم برای امروزت بادکنک وبرف شادی ویه تفنگ لیزری و...واست خرید وقتی رفتیم بهداشت یه چند تایی نی نی قبل تو اوف شدن و من و بابایی هی تو رو بیرون میبردیم که از گریهاشون نترسی .موقع واکسن شد و طبق معمول از اون گریه های جگر سوز .بعدش تو ماشینم بیقراری .بعدش بردیمت پارک از دیدن بچه ها تو پارک گریه ودردیادت رفت کلی سرسره بازی وتاب بازی کردی بعد رفتیم خونه مامانم و بعدشم خونه اون یکی مامانی .عصری نمی تونستی راه بری و کلی بی قراری کردی اما کم کم به اصرار مامانی راه افتادی الانم که خوابیدی مامان قربون درد کشیدنت بره انشاا... تا فردا خوب بشی و دوباره تو خونه بدویی گل پسر مامانی اینم عکس امروزت: