دل نوشته
باربد قشنگم نمیخوام وقتی که بزرگ شدی این دنیا رو به رنگ دل خواه من
ببینی نمی خوام مجبورت کنم که مثل من فکر کنی ویا اینکه باورهامو بدون
تفکر قبول کنی.
سعی کن همیشه در مورد چیزهایی که میشنوی ومیبینی فکر کن بعد
تصمیم بگیر.وهیچ وقت دلی رو بی دلیل نشکن وبدون اگه روزی به کسی زیادتر
ازگنجایشش محبت کنی دلت رو به آسونی میشکنه . وهیچ وقت حقی رو
ناحق نکن واجازه نده که دیگران حقت رو ضایع کنن .
واینو بدون که همیشه یه نیروی برتر هست که راه درست رو برات روشن میکنه
اگه یه روز از این راه منحرف بشی قلبت بهت اخطار میده همیشه نشونه ها رو
دنبال کن واز عقلت بپرس نه از افکار دیگران چون هر انسانی با بینش خودش
مسایل رو میبینه و بهش پاسخ میده .واین به معنای این نیست که از تجربه
دیگران استفاده نکنی.
عزیزم لحظه ای که ما پا به این دنیا میذاریم عشق رو هم با خودمون به یک
زندگی هدیه میدیم و این عشق در طی سالها آنقدر رشد میکنه که خودش یه
روز زندگیهای جدیدتری رو میسازه وناگزیر یک روز به پایان میرسه و این بغضی
که امشب راه گلوم رو فشار میده تصور یک روز دور از تو بودنه دور از نگاه تو دور
از نفسهای گرم تو و دور از هرآن چیز که منو عاشق کرده .
لحظه ای که اومدی من کامل شدم روحم بزرگتر شد .عزیزم تو این دو سال
آنقدر برام آشنا شدی که تو رو نه جدا از خودم بلکه جزیی از وجودم باورهام
وروحم میدونم و این نشون وابستگی نه زمینی که آسمانی من به توست.
کاش میدونستی که هر لحظه که تو رو در آغوش میگیرم و چشم به چشمای
معصومت میدوزم چه آتش عشقی از درون منو میسوزونه وفقط وقتی که یک
والد شدی این عشق درک میکنی . امیدوارم که منوبابایی اون روز رو با هم در
کنار تو ببینیم...