دومین یلدا
امسال دومین شب یلدایی بود که در کنار منو بابایی بودی اما قند عسلم بد جور سرما خوردی و هنوز خوب نشدی کاشکی که دیگه مریض نشی . عزیزکم هر روز که میگذره کلمات جدیدتر یاد می گیری تازگی هر بسته ای که میبینی میگی با یعنی بازش کن امروز که بیدار شدی منو نگاه کردی وگفتی تاب بازی منم تاب رو وصل کردم یه خورده تاب خوردی بعد چشت به کامپیوتر افتاد گفتی تودوده ومجبورم کردی فیلم تولدت رو بزارم البته از روز تولد اقا تا امروز هر روز مجبورم فیلمتو ٣یا٤بار باهات نگاه کنم تازگی هم اسم عروسک خرسی تو گذاشتی جی جی تا بهت میدم خودتو پرت میکنی روش مامان قربون شیرین کاریهات بره الانم مامانی منتظره که گل پسرش راه بیافته دیگه تنبلی بسه .دلم میخواد واسه تولدم تو خونه بدویی مامانی فدای قدمات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی