باربد جونباربد جون، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

nini barbod

اولین کلمه

پسر باهوشم تو ٧ماهگی تونست کلمه بابا رو یاد بگیره و تکرار کنه موضوع از روزی شروع شد که با خاله اتنا وخاله شادی رفتیم بازار از اونجایی که پسرم عاشقه اشیا براقه از کنار زرگریها که رد می شدیم به وجد می اومد و دست و پا میزد وبا صدای بلند بابا  بابا می گفت حالا از اون روز دیگه این  کارش شده و کلمه بابا از زبونش نمیافته چند شب پیشم رفتیم رستوران ومثل یه گل پسر تو صندلی کودک نشسته بود و اصلا لج نیاورد وبا صدای بلند کنسرت زنده برگزار کرد همه دنبال صدا میگشتن تا ببینن این نینی جیگر کیه که فقط صداش مییاد خلاصه اقا باربد ما دل همه رو برده و مامانی وبابایی عاشقشن ...
23 دی 1391

دومین یلدا

  امسال دومین شب یلدایی بود که در کنار منو بابایی بودی اما قند عسلم بد جور سرما خوردی و هنوز خوب نشدی کاشکی که دیگه مریض نشی  .                  عزیزکم هر روز که میگذره کلمات جدیدتر یاد می گیری تازگی هر بسته ای که میبینی میگی با  یعنی بازش کن امروز که بیدار شدی منو نگاه کردی وگفتی تاب بازی منم تاب رو وصل کردم یه خورده تاب خوردی بعد چشت به کامپیوتر افتاد گفتی تودوده ومجبورم کردی فیلم تولدت رو بزارم البته از روز تولد اقا تا امروز هر روز مجبورم فیلمتو ٣یا٤بار باهات نگاه کنم تازگی هم اسم عروسک خرسی تو گذاشتی جی جی تا بهت میدم خودتو پرت میکنی روش م...
23 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به nini barbod می باشد